سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آبسردکن جهنم

 

اس ام اس تیکه دار و زخمی


حرفهای دلم را هیچکس نخواهد فهمید جز مورچه ها"آن روزی که زیر خاک گلویم را به تاراج می برند"!!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
باید برای زمستان کتی گرم بخرم,با جیب هایی برای دستانم,تنهای تنها زود یخ میزنن!
در قحطی تو چه دل خوشی دارند نفس های من...بیهوده می روند و می آیند !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

از پل نامردان عبور نکن بگذار تو را آب ببرد,از ترس شیر ب روباه پناه نبر بگذار شیر تو را بدرد,ببر باشو درنده ولی از کنار آهوی بی پناه ب آرامی گذر کن

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

جا ماندم از دنیا...اما خوب شد! مگر دنیا کجا میرود که دل نگرانش باشم...!


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گفت پای رفتن ندارد!راست گفت ,بهتر از من که دید با سر رفت....

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کاش نجابتم را بهانه رفتنت نمیکردی تا با دیدن هر هرزه ایی ب خودم نگویم اگر من مثل این بودم نمیرفت...


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

غمگینم...همانند پسری که عشقش به او میگوید داداش

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نعمت روی زمین قسمت پر رویان است,خون دل می خورد آنکس که حیایی دارد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

همدم ما یه پشه بود...هوا سرد شد اونم رفت...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چرا همیشه مادران بگویند شیرم حلالت نمیکنم؟من هم عشقم را حلالت نمیکنم,عشقم!!
"
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زلیخا ....جان یوسفت راستش را بگو به خدایت چه گفتی کا اینچنین پا در میانی کرد؟؟؟؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

وقتی ارزشها عوض می شوند عوضی ها با ارزش می شوند در دنیایی که مردها نان را از نامرد گدایی می کنند نان رو سیاه ها حلال تر است چرا که آنان خود فروشند نه مملکت فروش
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
رفاقت را از دست فروش نخریدم بلکه تو کوچه های خاکی محلمون یاد گرفتم ,پس خوب میدانم برای کدوم رفیق زمین بخورم!!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مبادا گرفته باشی که تمام شهر را به نماز آیات وا میدارم!!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کاشکی یکی بود...که فقط با یکی بود

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سلامی کن...به خداحافظیت قسم دلم برایت تنگ شده

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در زندگی هر چه میخواهی باش فقط نفر سوم خلوت های دونفره نباش...

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به من گفت "خراب"...!!همان کسی که پاکیم را فروختم به بهای آغوشش!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خدایا"آلودگی آدمها از حد گذشته...دنیا را چند روز تعطیل نمی کنی؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بر عکس پول هایم زندگی ام گوشه دارد همانجا که همیشه تنها مینشینم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

همه مرا با خنده های با صدا میشناسند...فقد این بالش بیچاره مرا با گریه های بی صدا

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دیوونت میشم وقتی لبام رو نگاه میکنی و پیشونیم میبوسی!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ترسم از ان است که آنقدر پیر شوم که دندانی برای روی جگر گذاشتن نداشته باشم...!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هنوز هم هستند دخترانی که مردانه پایه دخترانه هایشان ایستاده اند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مشتی خاک بر می دارم شاید این همان نیمه ی گمشده من باشد که خدا یادش رفته است


نوشته شده در شنبه 92/11/5ساعت 10:14 صبح توسط رضا دلیر کبودان| نظرات ( ) |